۱۳۹۴ دی ۵, شنبه

برخى از خرافات قرآن

 از نظر قرآن خورشید و ماه در بین طبقات آسمان قرار دارند، (نوح ١٥) و سایر ستارگان، زینت آسمان پايینی هستند، (صافات ٦). پس برای رفتن به ماه باید از تمام ستارگان آسمان عبور نمود. در همین داستان خرافات بسیاری را مشاهده مینمائیم که پرتاب شهاب سنگ از سوی الله، برای زدن به جن ها، شنود نمودن جن ها از دربار الهی و روی صندلی نشستن جن ها در کنار آسمان، نمونه هايى از آنهاست، (جن ٩) و (صافات ٦ ) و ادامه آیات. همچنین لمس نمودن آسمان از سوی جن ها، آیا این خرافه نیست که در زیر زمین ، جائی به نام ثری وجود دارد (طه ٦) که زمین بر آن قرار دارد، و الله را سجده می کند. قرآن تصور میکند که ماه باریک و کلفت می گردد، (یس ٣٨) و با حرکتش به دور زمین، الله را سجده می نماید. ستارگان هم الله را سجده مینمایند، زیرا به دور زمین در حرکتند. اما قرآن هرگز نگفته است که زمین، الله را سجده مینماید، زیرا تصور می کند زمین ثابت است. اگر الله آسمان را رها نماید، بر روی زمین سقوط می کند، (فاطر ٤١) و این الله است که آسمان را نگه داشته تا بر زمین نیفتد، پس او را شاکر باشید، (حج ٦٥) ضمنا هر لحظه ممکن است تکهای از آسمان بر زمین بیفتد، (طور ٤) از دید قرآن، زمین و آسمان در ابتدا به هم چسبیده بودند، که الله آسمان را بلند کرد و آنرا بالا برد، (انبیاء ٣٠) ابر از آسمان می روید، (نمل ٢٥) و در آسمان دریائی است شیرین به نام معصرات که باران از آنجا می بارد، (عم ١٤) و از برخورد این دو دریاست که مروارید و مرجان تشکیل میگردد. این همان اعتقاد قدماست که بیان میشود، مروارید از برخورد قطرات باران، بر دهان صدف ها شکل میگیرد، (این اعتقاد را شایدهنوز بابا بزرگ شما هم داشته باشد)، (رحمن ٢٢) و آیات قبل و بعدش. در ادامه قرآن می گوید خورشید و ماه بسیار دورتر از سایر ستارگان هستند، ( صافات ٦) قرآن میگوید که ما آسمان (و نه آسمان های) دنیا را به ستارگان زینت دادیم: إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ (صافات ٦) ما آسمان دنیا (منظور قرآن پائينی است ) را با ستارگان تزيين كرديم. در این آیه گفته شد که ستارگان زینت آسمان هستند و تمام ستارگان، در آسمان دنیا(پائین) قرار دارند. درسوره فصلت ١٢ نیز عینا به این مسئله اشاره شده: فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاء أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ (فصلت ١٢) در اين هنگام آنها را به صورت هفت آسمان در دو روز آفريد، و آنچه را مى خواست در هر آسمانى مقدر فرمود، و آسمان دنیا (پايين) را با چراغهاى (ستارگان)، ( اگر واقعا منظور ستاره باشد) زينت بخشيديم و به وسیله پرتاب شهاب سنگها از استراق سمع شياطين حفظ كرديم، اين است تقدير الله دانا. اما: أَلَمْ تَرَوْا كَيْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا (نوح ١٤) آيا نمی بینید چگونه خداوند هفت آسمان را يكي بالاى ديگرى آفريده؟ وَجَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُورًا وَجَعَلَ الشَّمْسَ سِرَاجًا (نوح ١٥) و ماه را در ميان آسمان ها مايه روشنايى، و خورشيد را چراغ فروزانى قرار داده است میگوید که ماه را در بین این طبقات، نور و خورشید را فانوسی روشن قرار داد که تاریکی را ازبین میبرد. با اندکی تامل در این آیات، متوجه میشویم که خورشد و ماه در بین طبقات آسمان هستند، نه در طبقهای از آسمان که سایر ستارگان قرار دارند. پس کل ستارگان دنیا، در پايینترین آسمان، قرار دارند. لذا برای رفتن به کرهی ماه، باید از تمام ستارگان عبور نمود و همچنین باید از آسمان دنیا گذشت، البته این موضوع از نظر خود قرآن، غیر ممکن است! خرافهای دیگر در مورد جن ها: این یکی شاه خرافات است بخوانید و لذت ببرید: نگهبانان آسمان با شهاب سنگ، جن ها را میزنند. برخی از جنها که تازه مسلمان شده بودند به پیامبر اسلام تعریف میکردند که پیش از آمدن اسلام، ما(جن ها) آزاد بودیم که با سوار شدن بر کول همدیگر، تا آسمان طبقهی هفتم پیش رویم، چه قدرتی! پس از لمس آسمان، اقدام به استراق سمع میکردیم و به مردانی از اهل زمین که به ما پناه میبردند، این اطلاعات را منتقل میکردیم. آنها با استفاده از این اطلاعات غیبی، به گمراه کردن دیگران مشغول بودند. الله هم در آنها سرکشی را زیاد کرده بود. تا اینکه یک شب که مانند همیشه، برای استراق سمع اقدام به سوار شدن بر روی هم نمودیم, همینکه بالا رفتیم، با شهاب سنگهايی مواجه شدیم و دیگر توانائی رسیدن به آسمان را نداشتیم؛ ما نمیدانستیم که الله برای زمین خیری میخواهد یا شری در راه آنهاست. با شنیدن صدای قرآن، دانستیم که الله برای ساکنان زمین (جن و انس) خیری در نظر گرفته که آنها را هدایت نماید؛ لذا به شما(محمد) ایمان آوردیم؛ البته قاسطون ما ایمان نیاوردند، الله هم برای آنها جهنم مهیا نموده است. داستان عجيبى بود!


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر